جمعهــ...


دست‌هايم گـيج دلتـنگي است ؛

عصرهاي جمـعه

بايـد دست‌هايت بيـشتر باشد ..

آسمان هم کـ باشیـــ...




آسمان هم كه باشي


بغلت خواهم كرد


فكر گستردگي واژه نباش


همه در گوشـــه ي تنهايي من جا دارند


پر از عاشقانه اي تو ...!


دگر از خدا چه بخواهم؟؟؟

تجربه...

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

بهشت،جهنم...

گرمای تابستان چه لذت بخش است وقتی با خدا معامله بهشت و جهنم می کنم. گرما را به جان می خرم اما حجابم را با جهنم عوض نخواهم کرد.

دوست داشتن...

وقتی یکیو دوس داری نا خودآگاه

از بقیه آدمایی که دورتن فاصله میگیری...


آخرش یه جایی به خودت میای میبینی


نه اون آدما واست موندن نه اون یه نفر...


کاشــــــــــ...

کاش میشد بدون اینکه کسی بداند
یکی به روز های هفته اضافه کنیم برای باهم بودن
برای مال هم بودن...

چقدر...

چـه قـدر لـذت بـخش مـیشه اگـه :
تــو بـاشـی!
اونـــ بـاشـه
قـِـسمـــتــم بــاشـــه...

امشب...

امشب شمعی برایم روشن کن/
گم شده ام/
در تاریکی شب هایی
که انگار،
تمام بودنم را پیش خرید کرده اند/
نمی دانم گناهم چیست
که اینگونه باید
الفبای دل تنگی را
از بر کنم/
نمی دانم چه شد
که از قافله ی ماهی ها جا ماندم و
زمین گیر این
مرداب بی نیلوفر شدم/
هر از گاهی صدایم کن
شاید آب شود
برف سنگینی
که چند سالیست
دارد مرا یخ میزند/

امروز خم شدم و در گوش نوزادی که مرده به دنیا آمده بود

آهسته گفتم:

بخواب که چیزی از دست نداده ای

دلم ...

بی وفا!!

این روزها نه مجالی برای دلتگی دارم و نه حوصله ات را..

ولی با این همه گاه گاهی دلم هوای تو را میکند..

دلم بچگی می خواهد!

جلوی کدام مغازه باید پا بکوبم تا برایم آرامش بخرند؟!

میان ماندن فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من به باران بی امان بگو:

دل اگر دل باشد

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد..

دلت را گنده تر کن

از آدم ها بگذر!

دلت را گنده تر کن!

ناراحت این نباش که چرا جاده رفاقت با تو...

همیشه یک طرفه است...

مهم نیست اگر همیشه یک طرفه ای!

شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای

و بدهکار خودت..رفاقتت..و خدایت نیستی!

جایی برای دلتنگی!

گلوی آدم را باید گاهی بتراشند

 تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، 

دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است

دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند

دلم عجیب گرفته...خیال جواب ندارم

اتاق خلوت پاکی است

برای فکر

چه ابعاد ساده ای دارد،

دلم عجیب گرفته است.

خیال جواب ندارم..!

سال نو...

و سکوت....

اولین سین امسال من بود.!!

بی ستاره

هان ای عقاب عشق:

از اوج قله های مه آلود دور دست..

پرواز کن به دشت غم  انگیز عمر من

آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد..

آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد..!

مرگ زنده ام می کند

زندگی می میراندم!

چه تضاد جالبی...

تو هم عاشقم می کنی اما...!

عادت کرده ام به تضادهای زندگی ام...

باتو هستم

خدایا:

 زندگیم را آنقدر سخت نگردان

 که تو را به خاطر نجات از سختی ها بخواهم

کاش فقط اندکی میدانستی..

کاش میدانستی آن کس که در تو امید به زندگی را پرورش میداد ،

خودش محتاج ، قطره ای از باران محبت بود

میان مشغله ها گم شده ام اما...

دلم برای هوایت همیشه بیکار است.

از دردهای کوچک است که آدم می نالد

وقتی ضربه سهمگین باشدُ

لال می شوی..!

تنهایی باغ

من به تنهایی باغ                بعد یک خواب زمستانی می اندیشم

و به گل های فروخفته به دامان سکوت          من به یک کوچه گیج

گیج از عطر مریم ها می اندیشم

و به یک مزرعه عابرمست    که زتنهایی خود ناشاد است!!

من به دلتنگی شب های ملول         و تهی ماندن خود از شادی

باز می اندیشم!!

ذهنم از خاطره ها سرشار است.

و فرو آمدن معجزه در هستی من

مثل خوشبختی من

*-دورترین حادثه است-!!

من به تنهایی خویش     و به تنهایی باغ

و به یک معجزه می اندیشم!!

بدی های من

بدی های من چه هستند...

جز شرم و عجز خوبی های من از بیان کردن

جز ناله اسارت خوبی های من در این دنیایی که

تا چشم کار میکند

دیوار است و دیوار است و دیوار است

وجیره بندی آفتاب است

و قحطی فرصت است

وترس است

و خفگی است

و حقارت است...

                            فروغ فرخزاد

حالم اینگونه است

نفس میکشم تا با مرده ها خاکم نکنندَ

اینگونه است حالم...

چیزی نپرس!