ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قطار مى رود
تو مى روى
تمام ایستگاه مى رود
و من چقدر ساده ام
که سال هاى سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده هاى ایستگاه رفته
تکیه داده ام
قیصر امین پور
امروز یک از دوستان نازنینم کاری را کرد که شوکه شدم
راستش کسی نمی تونه منو قافلگیر کنه چون آدم عجیبی هستم با هر چیزی
قافلگیر نمیشم اگر هم بشم حسابی شوکه میشم...
امروز با یکی از دوستانم در حال حرف زدن بودم اصلا هم بحث قافلگیری نبود
دیدم بنده خدا زحمت کشیده این شعر را برای من سروده
راستش وقتی که خوندم حسابی قافلگیر شدم و حسابی خوشحال
واقعا ازش ممنون....این هم اون شعری که گفتم...
ازش خواستم اسم خودش را بزارم قبول نکرد...با اسم باران گذاشتم...ممنون باران عزیز
امروز روز خیلی خوبی بود...
نام محسن ، مهربان یک رنگ است بر لبش تا به ابد غنچه ی لبخند ست