عکاس آزاد

عکاس آزاد

www.akaseazad.blogsky.com
عکاس آزاد

عکاس آزاد

www.akaseazad.blogsky.com

دل شکسته...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کجا خالی کنم این اشک های داغِ نم نم را

به دوش پلکِ خسته می کشم سنگینی غم را

کجا خالی کنم این اشک های داغِ نم نم را

 

یکی دارد به آرامی ولی پیوسته می ریزد

به رگ های تن من تلخی مرگ آور سم را

 

به هم می ریزد او آرامشم را سرد و سرسنگین

و قاطی می کند دیوانه وار اعصاب آدم را

 

فرشته نه ، شبیه یک شبح از دور می آید

و خالی می کند روی سرم خاک دو عالم را

 

سر ناسازگاری دارد وُ می دانم آخر سر

نصیبم می کند این زلزله، ویرانی بم را


سالم پوراحمد

خیال آمدنت

خیال آمدنت دیشبم به سر می زد,نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت خیال  روی تو نقشی به چشم تر می زد
شراب لعل تو می دیدم و دلم  می خواست هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد
زهی امید که  کامی از آن دهان می جست زهی خیال که دستی در آن کمر می زد
دریچه ای به تماشای باغ وا می شد دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد
تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم که پشت
 پرده ی اشکم سپیده سر می زد.

هوشنگ ابتهاج