عکاس آزاد

عکاس آزاد

www.akaseazad.blogsky.com
عکاس آزاد

عکاس آزاد

www.akaseazad.blogsky.com

قافلگیر شدم...

امروز یک از دوستان نازنینم کاری را کرد که شوکه شدم 

 

راستش کسی نمی تونه منو قافلگیر کنه چون آدم عجیبی هستم با هر چیزی 

 

قافلگیر نمیشم اگر هم بشم حسابی شوکه میشم... 

 

 امروز با یکی از دوستانم در حال حرف زدن بودم اصلا هم بحث قافلگیری نبود 

 

دیدم بنده خدا زحمت کشیده این شعر را برای من سروده  

 

راستش وقتی که خوندم حسابی قافلگیر شدم و حسابی خوشحال  

  

واقعا ازش ممنون....این هم اون شعری که گفتم...  

 

ازش خواستم اسم خودش را بزارم قبول نکرد...با اسم باران گذاشتم...ممنون باران عزیز 

 

امروز روز خیلی خوبی بود...

 

نام محسن ، مهربان یک رنگ است بر لبش تا به ابد غنچه ی لبخند ست

نظرات 1 + ارسال نظر
خبرنگارجوان سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ

اقای رجب پور:
نشاط جوانی ز پیران مجوی

که آب روان باز ناید به جوی

دریغا که فصل جوانی برفت

به لهو و لعب زندگانی برفت

دریغا چنان روح پرور زمان

که بگذشت بر ما چو برق یمان

چه خوش گفت با کودک آمرزگار

که کاری نکردیم و شد روزگار

فراغ دلت هست و نیروی تن

چو میدان فراخست گویی بزن

قضا روزگاری ز من در ربود

که هر روزی از وی شب قدر بود

من آن روز را قدر نشناختم

بدانستم اکنون که در باختم

دریغا که بگذشت عمر عزیز

بخواهد گذشت این دمی چند نیز

گذشت آنچه در ناصوابی گذشت

ور این نیز هم درنیابی گذشت

کنون وقت تخم است اگر پروری

گر امید داری که خرمن بری

غنیمت شمار این گرامی نفس

که بی مرغ قیمت ندارد قفس

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف

که فرصت عزیز است و «الوقتُ سَیْف»

چو ما را به غفلت شده روزگار

تو باری دمی چند فرصت شمار
سعدی خوش سخن
«و الفرصة تمرّمرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر؛ فرصت وقت همچون ابر می گذرد، فرصت های نیک را غنیمت بشمارید، و قبل از گذشتن، از آن ها بهره بگیریدنهج البلاغه حکمت 21.

ممنون سمانه خانوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد