حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریاست ،ولی قایق نداره
دلباختۀ سفره؛ ولی همسفر نداره
حکایت کسی که زجر کشید ،اما ضجه نزد
زخم داشت و ننالید
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد هست ، اما سکوت می کند؛ تا همۀ صداها را بشنود .
تازگیا خیلی دپرس شدی یه چندا از عکسایی که میگیری بزار
چشم...